با تــــــوأم سمیّـــــــــه جان

متن مرتبط با «سکوت» در سایت با تــــــوأم سمیّـــــــــه جان نوشته شده است

به سکوت سرد زمان

  • به سکوت سرد زمان هر دمي چون ني از دل نالان شكوه ها دارم روي دل هر شب تا سحرگاهان با خدا دارم هر نفس آهي ست كز دل خونين لحظه هاي عمر بي سامان مي رود سنگين اشك خون آلودم  دامان مي كند رنگين به سكوت سرد زمان به خزان زرد زمان نه زمان را درد كسي نه كسي را درد زمان بهار مردمي ها دي شد زمان مهرباني طي شد آه از اين دم سردي ها خدايا نه اميدي در دل من كه گشايد مشكل من نه فروغ روي مهي كه فروزد محفل من نه همزبان درد آگاهي كه ناله اي خرد با آهي واي از اين بي درديها خدايا نه صفايي زدمسازي به جام مي كه گرد غم ز دل شويم كه بگويم راز پنهان كه چه دردي دارم بر جان واي از اين بي همرازي ها خدايا وه كه به حسرت عمر ,سکوت,زمان ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها