با تــــــوأم سمیّـــــــــه جان

متن مرتبط با «دریای» در سایت با تــــــوأم سمیّـــــــــه جان نوشته شده است

دریای درد

  • در گذر ایام ،روزگار نبودنت را برایم دیکته می کند و نمره ی من باز می شود   صفر هیچ وقت نبودنت را یاد نمیگیرم در فراقت سکوت میکنم آنقدر که فراموش کنم حرف زدن را دیگر کار من از فریاد و حرف گذشته است اکنون گوشه ای ساکت مینشینم و دیگران را با نگاه خسته ام دنبال میکنم حتی  اشکهایم هم طعم خاک گرفته اند گمانم در دلم خاطرات تو را دفن میــکنند. واین شعر زیبای فریدون مشیری مناسب حال من است درون سینه ام صد آرزو مر گل صد آرزو نشکفته پژمرد دلم بی روی او دریای درد است همین دریا مرا در خود فرو برد موضوعات مرتبط: روایات وداستـــــــان ها ، نُکتــــــه هــــا و نظـــــرها ، قنـــــــد ها وپنــــــــــــدهابرچس,دریای ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها